دانلود کتاب Accounting Best Practices


در قانون محاسبات عمومی کشور تعریف
پیش پرداخت (که در دفاتر دریافت کننده وجه پیش دریافت تلقی میشود) و علی الحساب بشرح ذیل بیان شده است :
ماده ۲۸ : پیش پرداخت عبارت است از ، پرداختی که از محل اعتبارات مربوط بر اساس حکم و قراردادها طبق مقررات پیش از انجام تعهد صورت میگیرد .
ماده ۲۹ : علی الحساب عبارت است از ، پرداختی که به منظور ادای قسمتی از تعهد با رعایت مقررات صورت میگیرد
حسابداران شرکتها بخصوص شرکتهای پیمانکاری و مشاوره و ارائه کنندگان خدمات بایستی از هر کدام از این سرفصلها بطور صحیح استفاده نمایند زیرا بطور خلاصه
علی الحساب در ازای خدماتی که انجام شده (فاکتور فروش کالا و خدمات صادر شده) دریافت می گردد ،
ولی پیش دریافت جهت خدماتی که در آینده ارائه خواهد شد ، دریافت می گردد .
و به این دلیل تفاوت این دو مقوله بسیار مهم می باشد که ممیزین مالیاتی در زمان رسیدگی؛ معمولا" مانده حساب
《علی الحساب》 را به درآمد سالانه اضافه نموده یا حتی به این دلیل که قسمتی از درآمدشرکت، کتمان شده به قصد رد دفاتر یا محاسبه درآمد مشمول مالیات از طریق علی الراس اقدام به ارجاع پرونده مالیاتی به هیات بند 3 مینمایند.
@aryasepehracc تلگرام واینستاگرام
هزینههای حسابرسی جزء هزینههای عمومی،اداری و تشكیلاتی میباشد.
برای ثبت هزینههای حسابرسی به دو حالت زیر توجه کنید:
۱- در سال و یا سالهای قبل از بابت این هزینه در حسابهای خود، ذخیره در نظر گرفته باشید؛
بنابراین سند ذیل را قبلاً در دفاتر ثبت كردهاید:
هزینه حسابرسی بیمه (بدهکار)
ذخیره هزینه حسابرسی بیمه (بستانکار)
در این صورت زمان پرداخت این هزینه ثبت زیر در دفاتر درج میگردد:
ذخیره هزینه حسابرسی بیمه (بدهکار)
بانك/ اسناد پرداختنی (بستانکار)
۲- اگر در سالجاری یا سالهای قبل برای این هزینه هیچگونه ثبتی در دفاتر انجام نشده باشد:
الف) درصورتی كه این مبلغ با اهمیت باشد:
سود (زیان) انباشته (بدهکار)
بانك/ اسناد پرداختنی (بستانکار)
ب) درصورتی كه این مبلغ كم اهمیت باشد:
هزینه حسابرسی بیمه (بدهکار)
بانك/ اسناد پرداختنی (بستانکار)
۱- پس از انعقاد قرارداد ، شركت ويا اشخاص حقيقي اقدام به پيش پرداخت به بانك مي نمايند :
حساب پيش پرداخت XXX
حساب بانك XXX
۲- تحويل اموال موضوع اجاره به شرط تمليك به مستاجر
حساب ساختمان اجاره به شرط تمليك ( به قيمت تمام شده ) XXX
حساب پيش پرداخت هزينه كارمزد XXX
حساب تعهدات – اجاره سرمايه اي XXX
حساب پيش پرداخت XXX
حساب تعهدات اجاره سرمايه ای شامل تسهيلات اعطايی بانك به انضمام هزينه كارمزد بانكي در مدت 15 سال يا 20 سال ويا .... مي باشد .
۳- پرداخت اقساط :
حساب تعهدات – اجاره سرمايه اي XXX
حساب بانكی XXX
الف) منظور نمودن هزينه كارمزد دوره:
حساب هزينه كارمزد XXX
حساب پيش پرداخت هزينه كارمزد XXX
ب) محاسبه استهلاك يك دوره:
حساب هزينه استهلاك ساختمان اجاره به شرط تمليك XXX
حساب استهلاك انباشته ساختمان اجاره به شرط تمليك XXX
در معاوضه دارايي ها توجه به يک نکته الزامي است چنانچه دو دارايي که با هم معاوضه مي شوند مشابه باشند براي تعويض آنها با يکديگر شناسايي سود غير منطقي است اما بر اساس اصل احتياط کل زيان شناسايي مي گردد اما در معاوضه دارايي هاي غير مشابه کل سود و زيان معامله شناسايي مي گردد
معاوضه دارايي هاي غير مشابه:
ثبت زير انجام مي پذيرد:
بهاي تمام شده دارايي تحصيل شده(بد)
استهلاک انباشته دارايي واگذار شده(بد)
بانک(درصورت دريافت سرک نقدي(بد)
بهاي تمام شده دارايي واگذار شده(بس)
نکته:در ثبت بالا فرض بر دريافت سرک نقدي گذاشته شده بديهي است چنانچه سرک نقدي پرداخت شده باشد ثبت بانک بستانکار خواهد شد همينطور فرض بر سود است چنانچه زيان در ميان باشد به جاي سود بستانکار , زيان بدهکار خواهيم داشت
سرک نقدي پرداخت شده+ارزش متعارف دارايي واگذار شده=بهاي تمام شده دارايي تحصيل شده
سرک نقدي دريافت شده - ارزش متعارف دارايي واگذار شده=بهاي تمام شده دارايي تحصيل شده
ارزش دفتري دارايي واگذار شده-ارزش متعارف دارايي واگذار شده=سود يا زيان معاوضه
معاوضه دارايي هاي مشابه:
ابتدا با استفاده از فرمول زير سود يا زيان معاوضه را مشخص ميکنيم سپس بر اساس سود يا زيان ثبتهاي متفاوتي خواهيم داشت
ارزش دفتري دارايي واگذار شده-ارزش متعارف دارايي واگذار شده=سود يا زيان معاوضه
۱ - ثبت زیان
بهاي تمام شده دارايي تحصيل شده(بد)
استهلاک انباشته دارايي واگذار شده(بد)
زيان(بد)
بانک(درصورت پرداخت سرک نقدي)(بد)
بهاي تمام شده دارايي واگذار شده(بس)
۲ - ثبت سود
الف-بودن سرک نقدي: سودي شناسايي نمي شود
بهاي تمام شده دارايي تحصيل شده(بد)
استهلاک انباشته دارايي واگذار شده(بد)
بهاي تمام شده دارايي واگذار شده(بس)
ب-پرداخت سرک نقدي: سودي شناسايي نمي شود
بهاي تمام شده دارايي تحصيل شده(بد)
استهلاک انباشته دارايي واگذار شده(بد)
بهاي تمام شده دارايي واگذار شده(بس)
بانک(بس)
ج-دريافت سرک کمتر از25% از ارزش مبادله: سود به تناسب بخش نقدي مبادله شناسايي مي شود
بهاي تمام شده دارايي تحصيل شده(بد)
استهلاک انباشته دارايي واگذار شده(بد)
بانک(بد)
بهاي تمام شده دارايي واگذار شده(بس)
سود قابل شناسايي+سرک نقدي دريافتي- ارزش دفتري دارايي واگذار شده = بهاي تمام شده دارايي تحصيل شده
سرک نقدي دريافت شده+ارزش متعارف دارايي تحصيل شده*کل سود حاصل از معاوضه=سود قابل شناسايي
نکته: کل سود حاصل از معاوضه از تفاوت ارزش دفتري و ارزش متعارف دارائي واگذار شده بدست مي آيد
د-دريافت سرک نقدي بيشتر از 25% ارزش مبادله: در اين حالت ديگر دو دارايي از حالت مشابه خارج مي شوند و ثبتهاي حسابداري ماند تعويض دارائي هاي غيرمشابه انجام مي شود.
ﺭﻭﺵ ﺧﻂ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ:
ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺍﺳﺘﻬﻼﮎ ﻫﺮ ﺩﻭﺭﻩ = ﻋﻤﺮ ﻣﻔﯿﺪ (ﺳﺎﻝ) / (ﺑﻬﺎﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ – ﺍﺭﺯﺵ ﺍﺳﻘﺎﻁ)
ﺭﻭﺵ ﺳﺎﻋﺎﺕ ﮐﺎﺭﮐﺮﺩ:
ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺍﺳﺘﻬﻼﮎ ﻫﺮ ﺩﻭﺭﻩ = ﻋﻤﺮ ﻣﻔﯿﺪ (ﺑﺮﺣﺴﺐ ﺳﺎﻋﺎﺕ ﮐﺎﺭﮐﺮﺩ) / (ﺑﻬﺎﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ - ﺍﺭﺯﺵ ﺍﺳﻘﺎﻁ)
ﺭﻭﺵ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺗﻮﻟﯿﺪ:
ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺍﺳﺘﻬﻼﮎ ﻫﺮ ﺩﻭﺭﻩ = ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﯼ / ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺗﻮﻟﯿﺪﻭﺍﻗﻌﯽ * (ﺑﻬﺎﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ - ﺍﺭﺯﺵ ﺍﺳﻘﺎﻁ)
ﺭﻭﺵ ﻣﺠﻤﻮﻉ ﺳﻨﻮﺍﺕ:
ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺍﺳﺘﻬﻼﮎ ﻫﺮ ﺩﻭﺭﻩ = ﻣﺠﻤﻮﻉ ﺳﻨﻮﺍﺕ /ﻋﻤﺮﻣﻔﯿﺪﺑﺎﻗﯿﻤﺎﻧﺪﻩ * (ﺑﻬﺎﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ - ﺍﺭﺯﺵ ﺍﺳﻘﺎﻁ)
ﺭﻭﺵ ﻧﺰﻭﻟﯽ:
ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺍﺳﺘﻬﻼﮎ ﻫﺮ ﺩﻭﺭﻩ = ﻧﺮﺥ ﺍﺳﺘﻬﻼﮎ * (ﺍﺳﺘﻬﻼﮎ ﺍﻧﺒﺎﺷﺘﻪ ﺗﺎ ﺩﻭﺭﻩ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ – ﺑﻬﺎﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ
حسابداري موجودي موادو كالا(قسمت سوم )نقل از نشريه 80 سازمان
اشتباه در ارزشيابي موجوديهاي كالاي پايان دوره باعث اندازه گيري نادرست سود خالص دوره جاري و آتي خواهد شد
اشتباه در اندازه گيري موجودي پايان دوره اثر معكوس بر سود و زيان دوره اتي دارد
انحرافات از اصل بهاي تمام شده و سايرموارد در حسابداري موجودي مواد وكالا:
اصول پذيرفته شده در شرايطي معين ؛ انحراف از اصل بهاي تمام شده را درحسابداري موجوديهاي كالامجاز شناخته است ؛ در اغلب اين موارد ؛ به رعايت اصل محافظه كاري درمقايسه با اصل بهاي تمام شده رجحان داده شده است كه استثنائات مزبور عباتند از
اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازار
ارزش خالص بازيافتني
ارزش جايگزيني
ارزش جايگزيني (ارزش جاري )
قيمت فروش
اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازار
اگر ارزش موجوديهاي كالا به هر دليلي به مبلغي كمتر از بهاي تمام شده كاهش يابد (مانند نابابي ؛ تغيير سطح نسبي قيمتها ؛ آسيب ديدگي ) و براورد شود كه اين تغيير كاهش موقتي نيست ؛ ارزش موجوديهاي كالا به منظور انعكاس اين زيان بايد كاهش داده شود؛ زيرا قاعده كلي اينست كه هنگامي كه قابليت آتي ( توانائي ايجاد درآمد) دارائي كمتر از بهاي تمام شده ان است ميتوان از اصل بهاي تمام شده انحراف حاصل كرد
قاعده اقل بهاي تمام شده يا بازار مبتني بر دو اصل اساسي حسابداري است :1- اصل تطابق هزينه با درامد - كاهش در سودمندي كالاهاي موجود بايد در دوره اي به عنوان زيان شناسائي شود كه كاهش در ان دوره ايجاد گرديده است 2- اصل محافظه كاري - اين اصل حاكي از اين است كه موجوديهاي كالا به عنوان دارائي بايد به اقل قيمت گزارش شوند ؛ در قاعده اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازار يك فرض ضمني نيز وجود دارد كه طبق ان قيمتهاي فروش به نسبت ارزشهاي جايگزيني كاهش يابد
در مواردي كه نتوان به طور معقول ارزش جايگزيني را تعيين نمود يا ارزش جايگزيني از مبلغي كه انتظارميرود از فروش اقلام مزبور بازيافت شود بيشتر باشد ميتوان از ارزش خالص بازيافتني استفاده نمود ؛ ارزش خالص بازيافتني يك قلم كالا از كسر نمودن هزينه هاي مستقيم و قابل پيش بيني مربوط به تكميل و فروش آن كالا از قيمت فروش مورد انتظار آن محاسبه ميگردد.
حسابدارن اصولا ارزش جاري جايگزيني موجوديهاي موادو كالاراتعيين ميكنند و هنگامي كه اين ارزش از بهاي تمام شده كمتر باشد آن را ملاك ارزشيابي موجوديهاي كالا قرارميدهند ؛ مگر انكه ارزش جايگزيني از ارزش خالص بازيافتني بيشتر باشد يا ارزش خالص بازيافتني پس از كسر سود متعارف كمتر باشد
اصطلاح قيمت بازار به معني ارزش جاري چايگزيني است باتوجه به اين كه 1 - قيمت بازار نبايد از ارزش خالص بازيافتني بيشتر باشد و 2 -قيمت بازار نبايد از ارزش خالص بازيافتني پس از كسر مبلغي به عنوان سود كمتر باشد
مزاياي استفاده از روش اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازار : 1- شناسائي هرگونه زيان ناشي از كاهش ارزش در همان دوره 2- ارزشيابي موجوديهاي كالا به مبلغي كه انتظار ميرود در تحصيل درآمد دوره هاي آتي سهم داشته باشد
براي بكارگيري قاعده اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازار؛ جهت اندازه گيري ارزش كليه موجوديهاي كالاسه روش به شرح زير وجوددارد:
مقايسه بهاي تمام شده و قيمت بازارهريك از اقلام موجودي به طور جداگانه
مقايسه بهاي تمام شده و قيمت بازار هرگروه از اقلام موجودي به طور جداگانه
مقايسه كل بهاي تمام شده تمامي موجوديها با جمع كلي قيمت بازار آنها
صرف نظر از اينكه كدام روش به كارگرفته ميشود ابتدا بايد هر يك از اقلام موجودي به اقل بهاي تمام شده با قيمت بازار ارزشيابي و قيمت گذاري شود . اعمال روش اول به ارزشيابي موجوديهاي كالابه كمترين قيمت منجر ميشود در حالي كه اغمال روش سوم به ارزشيابي موجوديهاي كالا به بالاترين قيمت منتهي ميشود
حسابداران بر اين عقيده اند كه پس از انكه قيمت يك كالا كاهش داده شد ؛ قيمت كاهش يافته در مقايسه هاي بعدي با قيمت بازار؛ به عنوان بهاي تمام شده ملاك قرار گيرد.
براي ثبت وگزارش نتايج حاصل از بكارگيري قاعده اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازاردو روش وجود دارد يكي روش كاهش مستقيم ارزش موجوديها و روش ديگر ذخيره كاهش ارزش موجوديها ميباشد
در روش مستقيم بهاي تمام شده واقعي كالاهاي فروش رفته يا مصرف شده وزيان مربوط به كاهش در ارزش موجودي به طور جداگانه محاسبه و گزارش نميشود؛ بنابراين به جاي بهاي تمام شده واقعي تنها نتايج حاصل از بكارگيري قاعده اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازارهر سال ثبت و گزارش ميگرددو زيان نگهداري موجوديهاي كالا(كاهش ارزش موجوديهاي كالا) در مبالغ موجوديهاي پايان دوره و كالاهاي فروش نرفته تاثير داده ميشود ولي در روش ذخيره كاهش ارزش موجوديها ؛ بهاي تمام شده و زيان نگهداري موجودي هاي كالا(كاهش ارزش موجوديهاي كالا)هم براي ابتداي دوره و هم براي پايان دوره به طور جداگانه محاسبه و گزارش ميشودبنابراين بهاي تمام شده موجوديها و كالاهاي فروش نرفته به بهاي تمام شده واقعي ثبت و گزارش ميشود و زيان كاهش ارزش موجوديهاي كالانيز به طور جداگانه شناسائي ميشود
در سيستم سفارش كار
هزينه هاي درج شده در كارتهاي هزينه تا زمان تكميل سفارش به عنوان موجودي كالاي در جريان ساخت محسوب ميگردد و بهاي تمام شده سفارشات تكميل شده تا زماني كه تحويل نشده و مالكيت انها به مشتري منتقل نگرديده است در حكم موجودي كالاي ساخته شده ميباشد
در سيستم هزينه يابي مرحله اي فرايند توليد به مراكز هزينه يا دواير توليدي تقسيم ميگردد
براي تخصيص مخارج به محصولاتي كه وارد فرايند توليد شده اند ازدو روش ميتوان استفاده نمود اين دو روش عبارت از 1 - روش هزينه يابي متغير كه اغلب هزينه يابي مستقيم ناميده ميشودو2 - هزينه يابي جذبي كه هزينه يابي كامل نيز خوانده ميشود
در روش هزينه يابي مستقيم كليه هزينه ها بايد به ثابت و متغيير طبقه بندي شود ؛ هزينه هاي مستقيم به هزينه هاي گفته ميشود كه به تناسب مستقيم تغيير در توليد ؛ در كل تغيير ميكنند و هزينه هاي ثابت عبارت از هزينه هاي كه عليرغم تغيير در سطح توليد در كل ثابت ميمانند ؛ در روش هزينه يابي مستقيم تنها هزينه هاي به محصولات تخصيص ميابد كه مستقيما با تغييرات در سطح توليد تغيير ميكنند ؛ بنابراين بر اساس اين روش تنها بايد هزينه هاي مواد اوليه ؛ دستمزد مستقيم و سربارمتغيير كارخانه در بهاي تمام شده كالاهاي درجريان ساخت و كالاهاي ساخته شده منظور شود. به همين ترتيب بهاي تمام شده كالاهاي فروش رفته نيز صرفا بايد شامل هزينه هاي متغييير باشد
در روش هزينه يابي مستقيم كليه هزينه ها بايد به ثابت و متغيير طبقه بندي شود ؛ هزينه هاي مستقيم به هزينه هاي گفته ميشود كه به تناسب مستقيم تغيير در توليد ؛ در كل تغيير ميكنند و هزينه هاي ثابت عبارت از هزينه هاي كه عليرغم تغيير در سطح توليد در كل ثابت ميمانند ؛ در روش هزينه يابي مستقيم تنها هزينه هاي به محصولات تخصيص ميابد كه مستقيما با تغييرات در سطح توليد تغيير ميكنند ؛ بنابراين بر اساس اين روش تنها بايد هزينه هاي مواد اوليه ؛ دستمزد مستقيم و سربارمتغيير كارخانه در بهاي تمام شده كالاهاي درجريان ساخت و كالاهاي ساخته شده منظور شود. به همين ترتيب بهاي تمام شده كالاهاي فروش رفته نيز صرفا بايد شامل هزينه هاي متغييير باشد
طبق روش هزينه يابي كامل يا جذبي ؛ كليه هزينه ها اعم از هزينه هاي متغيير وثابت ؛ هزينه هاي مستقيم و غير مستقيم كه در كارخانه در فرايند توليد واقع ميگردد به محصولات تخصيص داده ميشود و دربهاي تمام شده موجوديها منظور ميگردد از نقطه نظر حسابداري و گزارشگري مالي خارجي(تهيه صورتهاي مالي پايان دوره ) به طور كلي ميتوان چنين بيان داشت كه :
بهاي تمام شده ؛ ان گونه كه در مورد مواد و كالا بكارميرود در اصل به مفهوم جمع مخارج قابل تخصيص و ساير هزينه هاي است كه در رساندن اقلام موجودي به شرايط و موقعيت فعلي ان بطور مستقيم يا غير مستقيم واقع ميشود؛ بنابراين از نقطه نظر تهيه صورتهاي مالي عدم احتساب هزينه هاي سربار در بهاي تمام شده موجوديها ي كالا جزء روشهاي پذيرفته شده حسابداري نميباشد
طرفداران روش هزينه يابي مستفيم معتقدند كه اعمال اين روش باعث ميشود تا مديريت به اطلاعاتي دست يابد كه در مقايسه با اطلاعات فراهم شده از طريق روش هزينه يابي كامل در تعيين خط مشي قيمت گذاري و كنترل هزينه ها مفيدتر و اطلاعات مورد نياز براي تجزيه و تحليل سود خالص ؛ تجزيه و تحليل هزينه هاي ثابت و متغيير و تجزيه و تحليل ارتباط بين سود ؛ هزينه ها و حجم فعاليت به سهولت قابل دسترسي خواهد بود. روش هزينه يابي مستقيم از نقطه نظر مالياتي نيز پذيرفته شده نميباشد زيرا به ارائه ارزش موجوديهاي كالا به مبلغي كمتر از ميزان واقعي منجر ميگرددولي علي رغم مطالب فوق به دليل اين كه هزينه يابي مستقيم براي مديريت در تصميم گيريها ؛ كنترل هزينه ها و تهيه بودجه بسيار مفيد است ؛ بكارگيري ان درسطح وسيع براي مقاصد داخلي همچنان ادامه دارد ؛ بانجام تعديلات ساده اي در پايان هر دوره مالي ميتوان بهاي تمام شده موجوديها ي كالا و بهاي تمام شده كالاهاي فروش رفته را كه مبناي هزينه يابي مستقيم تعيين گرديده است براي مقاصد مالياتي و گزارشگري مالي به يكي از مباني پذيرفته شده تبديل كرد
موجودي كالا در واحدهاي توليدي شامل:
1- مواد اوليه
2- كالاي در جريان ساخت كه معمولا براي ارزشيابي كالاي در جريان ساخت هزينه هاي مواد اوليه (مستقيم ) ؛ دستمزد مستقيم و سربار كارخانه واقع شده تا تاريخ ارزشيابي به كالاي در جريان ساخت تخصيص مي يابد.
3- كالاي ساخته شده : موارد تشكيل دهنده كالاي ساخته شده همان موارد تشكيل دهنده كالاي در جريان ساخت ميباشد با اين تفاوت كه كليه هزينه هاي ان تحقق يافته است 4- ملزومات ( مواد غير مستقيم )كه موادي است كه به طور غير مستقيم در توليد كالا نقش دارند
درمورد شركتهاي بازرگاني در ترازنامه يك حساب موجودي كالا وجود دارد كه نمايانگر كالا فروش نرفته ميباشد در حاليكه در ترازنامه شركتهاي توليدي دست كم سه دسته حساب موجودي كالا وجود دارد كه عبارت از مواد اوليه ؛ كالاي در جريان ساخت و كالاي ساخته شده ميباشد
ازانجائي كه انتظار ميرود موجودي هاي كالا و مواد طي مدتي كمتر از يك سال به فروش رود يا به وجه نقد تبديل شود بنابراين اين گونه اقلام در طبقه بندي دارائيهاي جاري طبقه بندي ميگردد و بعد از حسابهاي دريافتني قرار ميگيرد و ان دسته از موجودي هاي كه انتظار ميرود در سال مالي اتي مصرف شود يا به فروش برسد تحت عنوان ساير دارائيهاي جاري طبقه بندي ميشود
بهاي تمام شده كالاي اماده براي فروش عبارت از جمع بهاي تمام شده كالا در ابتداي سال و بهاي تمام شده كالاي تحصيل شده يا خريداري شده طي سال
cost of goods available for sale
بهاي تمام شده كالاي فروش رفته عبارت از تفاوت بين بهاي تمام شده كالاي اماده براي فروش و موجودي كالا پايان دوره مالي
مواردي كه براي تعيين ارزش موجودي كالاي پايان دوره بايد انجام گيرد :
1- شناسائي و اندازه گيري اقلام تشكيل دهنده موجوديها
2- تعيين اقلامي كه در بهاي تمام شده موجوديهاي مواد وكالا بايد منظور گردد( تعيين ارزش حسابداري موجوديها)
3- فرض جريان هزينه ( اقلام بهاي تمام شده ) كه بايد انتخاب و بكار گرفته شود
مواردي كه براي تعيين ارزش موجودي كالاي پايان دوره بايد انجام گيرد :
1- شناسائي و اندازه گيري اقلام تشكيل دهنده موجوديها
2- تعيين اقلامي كه در بهاي تمام شده موجوديهاي مواد وكالا بايد منظور گردد( تعيين ارزش حسابداري موجوديها)
3- فرض جريان هزينه ( اقلام بهاي تمام شده ) كه بايد انتخاب و بكار گرفته شود
كالاهاي خريداري شده در صورتي كه مالكيت انها به خريدار انتقال يافته باشد ؛ اگر چه هنوز توسط خريدار دريافت نگرديده باشد بايد جزء موجودي كالاي خريدار منظور گردد؛ وبراي تعيين انتقال مالكيت بايد شرايط قرار داد خريد را مورد توجه قرارداد ؛ همچنين كالاي در راه و كالاي اماني نيز بايست در صورت انتقال مالكيت جزء موجوديها اورده شود
حق مالكيت از فروشنده به خريدار زماني انتقال ميابد كه مخاطرات و مزاياي مالكيت و مسئوليت قانوني كالا از يك طرف معامله به طرف ديگر منتقل گردد
اصولا خريد بايست زماني ثبت گردد كه مالكيت به خريدار انتقال يافته باشد ولي عملا خريد زماني در حسابها ثبت ميگردد كه كالا توسط خريدار دريافت گردد زيرا تعيين زمان دقيق انتقال مالكيت در اكثر موارد مشكل ميباشد
فوب به معني تحويل كالا توسط فروشنده در بندري كه در قراردادفروش ذكر شده است در روي عرشه كشتي ميباشد ؛ خطرات و خسارات وارده كالا از زماني كه كالا بارگيري شده و روي عرشه كشتي قرار ميگيرد از فروشنده به خريدار انتفال مي يابد ؛ طبق شرايط فوب هزينه هاي مربوط به بررسي كالا شامل بررسي كيفيت كالا واندازه گيري وشمارش و بسته بندي ؛ صدور پروانه و هر گونه مجوز صادرات به عهده فروشنده ميباشد و هزينه هاي كرايه حمل به عهده خريدار ميباشد بنابراين مزايا و مخاطرات پس از بارگيري روي عرشه كشتي به خريدار منتقل ميگردد
FOB
سيستم ثبت ادواري موجودي كالاومواد
در اين روش موجودي كالادر پايان دوره اي كه صورتهاي مالي تهيه ميشود بطور عيني شمارش ميگردد؛ در سيستم ثبت ادواري ثبتهاي بستن حسابها براي الف - انتقال موجوديهاي ابتداي دوره به خلاصه حساب سود و زيان و ب - ثبت موجوديهاي شمارش شده پايان دوره در حساب موجوديهاي مواد وكالا و خلاصه حساب سود و زيان انجام ميگيرد و براي محاسبه بهاي تمام شده موجوديهاي پايان دوره هر گروه از موجوديها شمارش شده در بهاي تمام شده يك واحد ضرب ميگردد
اقلام موجودي كالا در پايان دوره مالي بر اساس اصل بهاي تمام شده ارزشيابي ميگردد مگردر مواردي كه ارزش انها به دليل فاسد شدن ؛ اسيب ديدگي ؛ كاهش قيمتهاي جايگزيني كاهش يافته باشد كه در اينصورت طبق اصل محافظه كاري از روش اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازار استفاده ميشود
اندازه گيري موجوديهاي مواد وكالا معمولا با دوهدف تقريبا متضاد صورت ميگيرد ؛ هدف اول به منظور انعكاس در ترازنامه كه در اين حالت بهتر است كه موجودي كالابه بهاي تمام شده يا سودمندي اتي انها براي واحد تجاري ؛ هر كدام كمتر است گزارش شود . هدف دوم كه مستقيما در ارتباط با سود و زيان به دليل اندازه گيري مناسب سود و زيان دوره هاي مختلف حسابداري است كه در سالهاي اخير هدف دوم هدف اول را تحت شعاع قرارداده است
مبناي اصلي ارزشيابي موجودي ها
1 - اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازار
2- ارزش خالص بازيافتني
3 - ارزش جايگزيني يا ارزش جاري
4- قيمت فروش
جريان موجوديها : عبارت از انتخاب يكي از روشهاي مربوط به جريان موجوديهاست يعني انتخاب جريان فرضي مناسب (پذيرفته شده ) براي بهاي تمام شده اقلامي كه مصرف ميشوند يا به فروش ميرسند
روشهاي اصلي جريان موجوديها :
1- روش شناسائي ويژه
2- روش ميانگين
3- روش اولين صادره از اولين وارده
4- روش اولين صادره از اخرين وارده
مهمترين مراحل حسابداري موجوديهاي مواد و كالا عبارت از تعيين مقدار كالاهاي كه بايد به عنوان موجودي منظور شود و تعيين بهاي تمام شده اين موجوديها
مخارجي كه وقوع انها براي تحصيل يا توليد كالا لازم است اما انتظار نميرود منافعي ازانها در اينده تحصيل شود يا مبلغ انها با اهميت نيست ؛ معمولا در محاسبات بهاي تمام شده موجودي منظورنميگردد
اين هزينه ها هزينه هاي دوره تلقي ميگردد و از درامد دوره جاري كسر ميشود
به طور كلي مخارجي در بهاي تمام شده موجوديهاي مواد و كالا منظورميشود كه ارتباطي مستقيم با توليد داشته باشد برخي از اين هزينه ها عبارت از
1- هزينه هاي حمل به داخل
2- تخفيفات نقدي خريد با توجه به نحوه عمل حسابداري انها
3- هزينه هاي توليد درواحدهاي توليدي و يا بهاي تمام شده در واحدهاي بازرگاني
در مواردي كه هزينه حمل يك كالا مشخص است ان هزينه به بهاي تمام شده كالاي مربوط اضافه ميگردد و در مواردي كه امكان مشخص نمودن هزينه هاي حمل به طور دقيق مشخص نباشد اين هزينه ها را درحسابي به نام هزينه هاي حمل به داخل گزارش ميشود و در واحدهاي بازرگاني به عنوان يك هزينه اضافي بهاي تمام شده كالاهاي فروش رفته و در واحدهاي توليدي به عنوان يك هزينه اضافي بهاي تمام شده مواد اوليه مصرف شده ميباشد و ميبايست به نسبت مقدار كالاي فروش رفته و موجودي بين بهاي تمام شده كالاهاي فروش رفته و موجودي سرشكن شود
طبق اصل بهاي تمام شده خالص پرداخت نقدي معرف بهاي تمام شده است ولي از لحاظ تئوريك كليه تخفيفات نقدي پيشنهادي اعم از اينكه استفاده شده باشد يا ازدست رفته باشده ميبايست از صورت حساب خريد (سياهه ) كسر گردد ؛ در صورتي كه از تخفيفات پيشنهادي استفاده نگردد بايد حسابي تحت عنوان تخفيفات از دست رفته بدهكار و به عنوان هزينه هاي مالي تلقي گردداز انجائي كه تخفيفات نقدي موجب كاهش بهاي تمام شده ميگردد بنابراين هم موجب كاهش بهاي تمام شده خريد ميگردد و هم موجب كاهش ارزش موجوديهاي كالا ميگردد
نحوه عمل تخفيفات نقدي خريد:
يا به شكل درامد و يا به عنوان كاهش در بعاي تمام شده خريد ثبت ميگردد از لحاظ تئوريك دلايل كسر تخفيفات از بهاي تمام شده خريد قوي تر از دلايل احتساب ان به حساب درامد ميباشد زيرا احتساب تخفيفات به حساب درامد ممكن است اين استنباط شود كه درامد قبل از فروش تحقق يافته است معمولا عقيده بر اينست كه واحد تجاري نبايست در نتيجه خريد كالا و پرداخت صورتحساب درامد شناسائي نمايد بلكه ميبايست زمان فروش كالا درامد شناسائي شود
و دلايل تلقي تخفيفات خريد به عنوان درامد اينست كه تخفيفات نقدي خريد مشابه بهره دريافتي از فروشنده است اين دليل قانع كننده نيست و درجواب ان ميتوان گفت كه خريدار در شرايطي نبوده است كه به فروشنده وام يا قرض داده باشد بلكه فقط مبلغ صورتحساب را پرداخت نموده است و مبلغ پرداخت شده معرف بهاي تمام شده چنين خريدي است
هیئت وزیران در جلسه 25/2/1398 به پیشنهاد شماره 88011/25270/56 مورخ 18/2/1398وزارت امور اقتصادی و دارایی و به استناد تبصره (1) ماده (3) قانون برگزاری مناقصات (مصوب 1383) و ماده (42) قانون الحاق برخی مواد به قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت (2) -مصوب 1393- تصویب کرد:
الف- نصاب معاملات موضوع ماده (3) قانون برگزاری مناقصات -مصوب 1383- به شرح زیر تعیین میشود:
1- معاملات کوچک : معاملاتی که مبلغ معامله تا سقف مبلغ سیصد و بیست و هشت میلیون (328.000.000) ریال باشد.
2- معاملات متوسط : معاملاتی که مبلغ معامله بیشتر از سقف معاملات کوچک بوده و از مبلغ سه میلیارد و دویست و هشتاد میلیون (3.280.000.000) ریال تجاوز نکند.
3- معاملات بزرگ : معاملاتی که مبلغ برآورد اولیه آنها بیش از مبلغ سه میلیارد و دویست و هشتاد میلیون (3.280.000.000) ریال باشد.
ب- نصاب معاملات موضوع بند (الف) به موجب ماده (42) قانون الحاق برخی مواد به قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت (2) -مصوب 1393- به مواردی که معامله به صورت مزایده انجام میشود، تسری مییابد.
ب- نصاب معاملات موضوع بند (الف) به موجب ماده (42) قانون الحاق برخی مواد به قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت (2) -مصوب 1393- به مواردی که معامله به صورت مزایده انجام میشود، تسری مییابد.
دو روش جهت ثبت وام دریافتی وجود دارد :
روش خالص:
موقع دریافت وام بانک بدهکار و تسهیلات مالی بستانکار میشود
زمان پرداخت قسط وام تسهیلات مالی بدهکار و هزینه بهره بدهکار و بانک بستانکارمیشود
روش ناخالص:
موقع دریافت وام بانک بدهکار و بهره تحقق نیافته (یا بهره سنوات آتی) بدهکار و تسهیلات مالی بستانکارمیشود
موقع پرداخت قسط وام تسهیلات مالی بدهکار و هزینه بهره بدهکار و بهره تحقق نیافته بستانکار و بانک بستانکارمیشود
طبق اصول حسابداری بدهی ها باید به ارزش فعلی ثبت و گزارش شوند و هر دو روش درسته، در روش ناخالص بهره تحقق نیافته کاهنده تسهیلات مالی است و در معین تسهیلات مالی با ماهیت بدهکار تعریف میشود تا از تسهیلات مالی کسر شود و تسهیلات به ارزش فعلی ثبت و گزارش میشود
بهترین روش هم روش خالص برای ثبت تسهیلات دریافتی است.
اگر تسهیلات دریافتی بلند مدت باشه آن قسمت از اقساطی که مربوط به دوره جاری و سال آتی باشه به حساب حصه جاری تسهیلات مالی بلند مدت(در گروه بدهی های جاری و در معین تسهیلات مالی) انتقال میدیم و همچنین اگر روشمون ناخالص باشه بهره تحقق نیافته رو هم از معین تسهیلات مالی بلند مدت به تسهیلات مالی انتقال میدیم :
تسهیلات مالی بلند مدت (معینش وام پرداختنی...) بدهکار و بهره تحقق نیافته(در معین تسهیلات مالی در گروه بدهی های جاری) بدهکار و حصه جاری تسهیلات بلند مدت(در معین تسهیلات مالی) بستانکار و بهره تحقق نیافته(در معین تسهیلات مالی بلند مدت) بستانکار میشود
سرفصل وام دریافتی :
بلند مدت :
بدهی های غیرجاری -> تسهیلات مالی بلند مدت -> وام های پرداختنی بلند مدت -> وام بانک
کوتاه مدت :
بدهی های جاری -> تسهیلات مالی -> وام های پرداختنی کوتاه مدت -> وام بانک ...
(ماهیت : بستانکار)
سرفصل بهره تحقق نیافته یا بهره سنوات آتی :
بلند مدت :
بدهی های غیرجاری -> تسهیلات مالی بلند مدت -> بهره تحقق نیافت -> بهره تحقق نیافته وام بانک ...
کوتاه مدت :
بدهی های جاری -> تسهیلات مالی -> بهره تحقق نیافت -> بهره تحقق نیافته وام بانک
(ماهیت : بدهکار)
سرفصل حصه جاری تسهیلات مالی بلند مدت:
بدهی های جاری -> تسهیلات مالی -> حصه جاری تسهیلات مالی بلند مدت -> حصه جاری وام بانک
(ماهیت : بستانکار)
سرفصل هزینه بهره :
درآمد ها و هزینه ها غیر عملیاتی -> هزینه های مالی -> هزینه بهره -> هزینه بهره وام بانک ...(البته تفصیلی نیاز نیست)
(ماهیت : بدهکار)
تسهیلات مالی دریافتی – بلندمدت X معادل حصه بلندمدت اصل وام
تسهیلات مالی دریافتی – سود و کارمزد سنوات آتی X معادل سود و کارمزد سنوات آتی
مثال ۱
♦️ شرکتی در آبان سال مالی 1385 تسهیلاتی به مبلغ 1.000 ریال به نرخ 10% دریافت می کند. سود و کارمزد سنوات آتی تسهیلات برابر 100 ریال می باشد. در تاریخ دریافت وام از تسهیلات مزبور 700 ریال کوتاه مدت می باشد.
ثبت شماره 1)
وجه نقد 1000 معادل وجه نقد دریافتی
پیش پرداخت بهره سنوات آتی 100 معادل سود و کارمزد سنوات آتی
تسهیلات مالی دریافتی – کوتاه مدت 700 معادل حصه کوتاه مدت اصل وام
تسهیلات مالی دریافتی – بلندمدت 300 معادل حصه بلندمدت اصل وام
تسهیلات مالی دریافتی – سود و کارمزد سنوات آتی 100 معادل سود و کارمزد سنوات آتی
هنگام پرداخت اقساط و تحقق بهره به صورت همزمان
ثبت پرداخت قسط
تسهیلات مالی دریافتی – کوتاه مدت X معادل وجه پرداختی بابت اصل تسهیلات
تسهیلات مالی دریافتی – سود و کارمزد سنوات آتی X معادل وجه پرداختی بابت سود تسهیلات
وجوه نقد X
ثبت تحقق بهره
هزینه های مالی X معادل بهره تحقق یافته
پیش پرداخت بهره سنوات آتی X
در واقع هنگام انعکاس در ترازنامه پیش پرداخت بهره سنوات آتی به عنوان سود و کارمزد سنوات آتی از مانده تسهیلات کسر شده و مبلغ خاص در ترازنامه منعکس می شود.
از مبلغ اصل تسهیلات مزبور در طی دوره 200 ریال پرداخت می گردد.
علاوه بر این شرکت 15 ریال بهره مربوط به سال 1385 را شناسایی و تماماً پرداخت می کند.
ثبت شماره 2)
تسهیلات مالی دریافتی – کوتاه مدت 200 معادل وجه پرداختی بابت اصل تسهیلات
تسهیلات مالی دریافتی – سود و کارمزد سنوات آتی 15 معادل وجه پرداختی بابت سود تسهیلات
وجوه نقد 215
ثبت شماره 3)
هزینه های مالی 15 معادل بهره تحقق یافته
پیش پرداخت بهره سنوات آتی 15
دوستان دقت کنید که در حال حاضر مانده خالص تسهیلات برابر 800 و مانده پیش پرداخت سود سنوات آتی برابر 85 می باشد.
تغییر طبقه بندی از بلندمدت به کوتاه مدت
تسهیلات مالی دریافتی – بلندمدت X
تسهیلات مالی دریافتی – کوتاه مدت X
در تاریخ ترازنامه از مبلغ تسهیلات 750 ریال کوتاه مدت می باشد.
بنابراین باید طی یک ثبت این تغییر طبقه بندی را باید انجام داد.
ثبت شماره 4)
تسهیلات مالی دریافتی – بلندمدت 250
تسهیلات مالی دریافتی – کوتاه مدت 250
سال مالی 1386
از مبلغ اصل تسهیلات مزبور در طی دوره 250 ریال پرداخت می گردد.
علاوه بر این شرکت 45 ریال بهره مربوط به سال 1386 را شناسایی ولی به علت سررسید نشدن قسط در سال 1386 (سررسید قسط در سال 1387 می باشد) مبلغ بهره پرداختی شرکت 35 ریال است.
ثبت شماره 5)
تسهیلات مالی دریافتی – کوتاه مدت 250 معادل وجه پرداختی بابت اصل تسهیلات
تسهیلات مالی دریافتی – سود و کارمزد سنوات آتی 35 معادل وجه پرداختی بابت سود تسهیلات
وجوه نقد 285
ثبت شماره 6)
هزینه های مالی 35 معادل بهره تحقق یافته
پیش پرداخت بهره سنوات آتی 35
هنگام تحقق بهره بدون پرداخت آن در پایان سال مالی 1386
ثبت شماره 7)
هزینه های مالی 10 معادل بهره تحقق یافته
پیش پرداخت بهره سنوات آتی 10
دوستان دقت کنید که در حال حاضر مانده تسهیلات برابر 550 و مانده پیش پرداخت سود سنوات آتی برابر 40 می باشد.
در تاریخ ترازنامه تسهیلات تماماً کوتاه مدت می باشد.
ثبت شماره 8)
تسهیلات مالی دریافتی – بلندمدت 50
تسهیلات مالی دریافتی – کوتاه مدت 50
سال مالی 1387
دوستان فرض کنید اتفاقات زیر در سال مالی 1387 رخ بدهد.
بازپرداخت مابقی تسهیلات مالی دریافت شده در سال 1385
دریافت وام به مبلغ 400 ریال در پایان سال مالی 1387 که از این بابت هیچ گونه بهره ای شناسایی نشده است. سود و کارمزد سنوات آتی این وام 80 ریال می باشد و قرار است که 3 سال دیگر در یک قسط پرداخت شود.
ثبت شماره 9)
تسهیلات مالی دریافتی – کوتاه مدت 550 معادل وجه پرداختی بابت اصل تسهیلات
تسهیلات مالی دریافتی – سود و کارمزد سنوات آتی 50 معادل وجه پرداختی بابت سود تسهیلات
وجوه نقد 600
ثبت شماره 10)
هزینه های مالی 40 معادل بهره تحقق یافته
پیش پرداخت بهره سنوات آتی 40
ثبت شماره 11)
وجوه نقد 400 معادل وجه نقد دریافتی
پیش پرداخت بهره سنوات آتی 80 معادل سود و کارمزد سنوات آتی
تسهیلات مالی دریافتی - بلندمدت 400 معادل حصه بلندمدت تسهیلات
تسهیلات مالی دریافتی –
مثال ۲
فرض کنیم در تاریخ ۳۰ مهر ماه ۸۸ مضاربه ای به مبلغ ۱۰۰،۰۰۰،۰۰۰ ریال با بهره ۲۵% درصد و یکساله از بانک پارسیان دریافت نموده ایم ، که در پایان یک سال اصل و فرع با هم تسویه می گردد ؛
🔻 ثبت دریافت وام :
گروه دارایی های جاری
کل موجودی نقد و بانک
معین موجودی نزد بانک ها ۱۰۰،۰۰۰،۰۰۰
تفصیلی پارسیان
سطح ۵ مضاربه
گروه بدهی های جاری
کل تسهیلات مالی کوتاه مدت
معین بهره سنوات آتی ۲۵،۰۰۰،۰۰۰
تفصیلی پارسیان
سطح ۵ مضاربه
گروه بدهی های جاری
کل تسهیلات مالی کوتاه مدت
معین تسهیلات دریافتی ۱۲۵،۰۰۰،۰۰۰
تفصیلی پارسیان
سطح ۵ مضاربه
————————————————
اگر همین امروز بخواهیم ببینیم جقدر به بانک بدهکاریم حساب کل تسهیلات مالی به دلیل بدهکار و بستانکار شدن دو معین خود رقم ۱۰۰،۰۰۰،۰۰۰ ریال نمایش می دهد ،
تسهیلات مالی دریافتی
————————————
تسهیلات مالی دریافتی ۱۲۵،۰۰۰،۰۰۰
بهره سنوات آتی (۲۵،۰۰۰،۰۰۰)
——————-
مانده حساب ۱۰۰،۰۰۰،۰۰۰
——————-
در تاریخ ۲۹ اسفند ۸۸ که به میزان ۱۵۹ روز از ۳۶۵ روز وام منقضی شده است ، ثبت زیر را می زنیم ،
۱۰،۸۹۰،۴۱۱ = ۱۵۹ * ۳۶۵ / ۲۵،۰۰۰،۰۰۰
کل هزینه های مالی
معین سود تضمین شده تسهیلات بانکی ۱۰،۸۹۰،۴۱۱
کل تسهیلات مالی کوتاه مدت
معین بهره سنوات آتی ۱۰،۸۹۰،۴۱۱
تفصیلی پارسیان
سطح ۵ مضاربه
————————————————
با توجه به بهره ای که تحقق یافته است در ترازنامه در تاریخ ۲۹ اسفند ۸۸ حساب کل تسهیلات به صورت زیر می باشد :
تسهیلات مالی دریافتی
———————————
تسهیلات مالی دریافتی ۱۲۵،۰۰۰،۰۰۰
بهره سنوات آتی (۱۴،۱۰۹،۵۸۹)
———————-
مانده حساب در ترازنامه ۱۱۰،۸۹۰،۴۱۱
———————–
تسعیر ارز چیست؟
برای انعکاس معاملات ارزی و عملیات خارجی در صورتهای مالی واحد تجاری باید معاملات ارزی و صورتهای مالی عملیات خارجی به واحد پول گزارشگری (ریال) تسعیر شود.
موضوعات اصلی در حسابداری معاملات ارزی و عملیات خارجی عبارت از این است که چه نرخی برای تسعیر بکار گرفته شود و آثار مالی ناشی از تغییر نرخ ارز چگونه در صورتهای مالی شناسایی شود.
هدف این است که تسعیر معاملات ارزی و عملیات خارجی به نحوی صورت گیرد که نتایج آن عموماً با آثار تغییرات نرخ ارز بر جریانهای وجوه نقد واحد تجاری و ارزش ویژه آن هماهنگی داشته باشد و این اطمینان را ایجاد کند که صورتهای مالی تصویری مطلوب از نتایج عملکرد ارائه میدهد.
همچنین، صورتهای مالی تلفیقی، نتایج مالی و ارتباط اقلام را به گونهای که در صورتهای مالی ارزی قبل از تسعیر نشان داده شده است، منعکس کند.
مطابق با استاندارد حسابداری شماره 16:
یك واحد تجاری می تواند فعالیتهای خارجی خود را به دو طریق انجام دهد:
1-معاملاتی را به ارز انجام دهد.............(تسعیر معاملات)
2-دارای عملیات خارجی باشد........(تسعیر صورتهای مالی)
موضوع اصلی در حسابداری معاملات ارزی و عملیات خارجی شامل 2 مورد زیر است:
1-چه نرخی برای تسعیر بكار برود.
2-آثار ناشی از تغیير نرخ چگونه در صورتهای مالی شناسائی شود.
هدف از تسعیر معاملات ارزی و عملیات خارجی چیست؟
1-آثار تغیيرات نرخ ارز بر جریانهای وجه نقد واحد تجاری با ارزش ویژه آن هماهنگی داشته باشد( تسعیر باید طوری انجام شود كه صورت جریان وجه نقد و صورت سود زیان هماهنگی داشته باشند.)
2-صورتهای مالی تصویری مطلوب از نتایج عملكرد را ارائه دهد.
3-صورتهای مالی تلفیقی ، نتایج مالی و ارتباط اقلام را به گونه ای كه در صورتهای مالی قبل از تسعیر نشان داده شده است ، منعكس نماید.
الزامات این استاندارد برای موارد زیر است:
1-تسعیر معاملات ارزی
2-تسعیر صورتهای مالی عملیات خارجی كه از طریق تلفیق یا ارزش ویژه در صورتهای مالی واحد تجاری منعكس می شود.
3-ارائه مجدد صورتهای مالی از ریال به سایر ارزها مشمول این استاندارد نیست
4-نحوه ارائه جریانهای نقدی و تسعیر آن در استاندارد شماره 2 می باشد.
دامنه این استاندارد در مورد عملیات حفاظی فقط آن گروه از بدهیهای ارزی كه به عنوان حفاظی برای خالص سرمایه گذاری در یك واحد مستقل خارجی است را شامل میشود و سایر جنبه های عملیات حفاظی در این استاندارد مطرح نمی شود.
عملیات تسعیر ارز به طور خلاصه به شرح زیر است:
عملیات ارزی :
معاملات ارزی در تاریخ شناخت اولیه با نرخ ارز در تاریخ انجام معامله ثبت می شود.
اگر در رابطه به معامله فوق دارایي و بدهی مانده داشته باشد به شرح زیر در تاریخ ترازنامه تسعیر میشود:
الف) اقلام پولی..............به نرخ ارز در تاریخ ترازنامه.
ب) اقلام غیرپولی پولی:
اگر به بهای تمام شده ثبت شده باشد —------به نرخ ارز تاریخ انجام معامله.
اگر به ارزش منصفانه ثبت شده باشد--------به نرخ ارز تاریخ تعیين ارزش منصفانه.
*هزینه استهلاك و استهلاك انباشته به نرخ ارز تاریخ انجام معامله تسعیر میشود.
*ذخیره م.م به نرخ ارز در تاریخ ترازنامه تسعیر میشود.
عملیات خارجی:
در این رابطه صورتهای مالی شركت فرعی، وابسته،مشاركت خاص و شعبه خارجی تسعیر میشود.
عملیات خارجی اگر اگرجزءلاینفك واحد گزارشگر باشد مانند شعبه خارجی باشد:
اقلام پولی —------به نرخ ارز تاریخ ترازنامه.
اقلام غیر پولی اگر به بهای تمام شده ثبت شده باشد--------به نرخ ارز تاریخ انجام معامله.و
اقلام غیر پولی اگر به ارش منصفانه ثبت شده باشد--------به نرخ ارز تاریخ تعیین ارزش منصفانه.
درآمد و هزینه —--------------به نرخ تاریخ انجام معامله . در عمل نرخ میانگین.
و اگر جز واحد مستقل خارجی باشد:
اقلام پولی و غیر پولی —-----------به نرخ ارز تاریخ ترازنامه.
درآمد و هزینه —--------------به نرخ تاریخ انجام معامله . در عمل نرخ میانگین.
✔️ تفاوت تسعیر ارز باید بعنوان درآمد و هزینه در صورت سود و زیان انعکاس یابد.
عمده ترین روش تقلب در صورت های مالی به صورت بیش نمایی دارایی ها و درامدها و یا کم نمایی بدهی ها و هزینه ها است. البته گاهی اوقات عکس موارد یاد شده رخ می دهد؛ یعنی با کم نمایی دارایی ها یا درامد و بیش نمایی بدهی ها یا هزینه ها، تقلب در صورت های مالی صورت می گیرد. به طور کلی، پنج شیوه متداول برای انجام تقلب در صورت های
مالی وجود دارد
۱.ثبت درامدهای واهی:
بدین معنی که کالا یا خدمتی ارائه نشده، اما در دفاتر حسابهای دریافتنی بدهکار و درامد بستانکار می شود. از نمونه های آن می توان به مشتریان جعلی و فروشهای جعلی اشاره کرد. این نوع تقلب باعث افزایش دارایی ها و در نهایت بیش نمایی (بیشتر از واقع نشان دادن) سود خواهد شد و متداولترین نوع تقلب صورت های مالی است.
تقلب صورتهای مالی شرکت هایی نظیر گلوبال کراسینگ، کوئست، فور زد بست از این نوع بوده است
۲.ارزیابی نادرست دارایی ها:
از نمونه های این شیوه می توان بیش نمایی دارایی های جاری، مانند دستکاری حساب موجودیها را نام برد. با بیش نمایی موجودی پایان دوره، بهای تمام شده کالای فروش رفته کاهش یافته و در نهایت سود بیشتر از واقع گزارش می شود. مورد دیگر، ارزیابی نادرست دارایی ها و سرمایه ای کردن مخارج تحقیق و توسعه به جای به هزینه منظور کردن آنهاست. همچنین، ثبت نکردن هزینه استهلاک دارایی های مشهود و نامشهود، بیش نمایی دارایی ها در زمان تحصیل و ادغام، نشان دادن دارایی ها در صورت های مالی، در حالی که آن دارایی در حقیقت واقع در مالکیت واحد نیست، از دیگر مواردی است که می توان نام برد. تقلب در صورت های مالی ورلدکام، فارمور از این نوع بوده است
۳.حذف عمده بدهی ها وهزینه ها:
این کار به منظور بهتر نشان دادن وضعیت مالی انجام می شود؛ مانند ثبت نکردن حساب های پرداختنی و سایر بدهی ها، ثبت کردن درامدها و سودهای تحقق نیافته و در نظر نگرفتن بدهی های حقوقی، انرون در تقلب صورته ای مالی خود این شیوه را به کار برده است
۴.افشای ناکافی:
افشا نکردن تغییر در رویه های حسابداری و تخطی از اصول حسابداری و یا هر اطلاعات بااهمیت دیگری که در صورت افشا بر نتایج صورت های مالی و تصمیم گیری استفاده کنندگان اثر می گذارد. از دیگر نمونه ها می توان به ارائه نادرست ماهیت عملکرد یک بنگاه، ارائه نادرست
تصمیم های مدیریت و افشا نکردن کافی آنها اشاره کرد.
۵. استفاده نادرست از تفاوت زمانی:
در این روش، درامدهای دوره بعد را در دوره جاری شناسایی و در مقابل، هزینه های دوره جاری را به دوره یا دوره های بعد منتقل می کنند.
چرا که این پدیده باعث از بین رفتن نتایج، عملیات عادی و عملکرد شرکت های مذکور می شود. این نوع رسوایی مالی که باعث ایجاد شک در بازار سرمایه شده، در مواردی منجر به کاهش اعتماد بازارسرمایه و فعالان آن به اطلاعات گزارش های مالی شده و در نهایت باعث به وجود آمدن بازارهایی با کارایی ضعیف شده است. از طرفی با هر تقلبی که صورت می گیرد، قابلیت اتکا، کیفیت، شفافیت و یکپارچگی فرایند گزارشگری مالی تضعیف می شود و مجامع حرف های حسابداری و حسابرسی تحت فشار قرار می گیرند؛ به طوری که درستی و بی طرفی حرفه حسابرسی خدشه دار می شود (به خصوص حسابرسان و موسسه های حسابرسی) و اعتماد عمومی و اطمینان به حرفه حسابرسی و حسابداری از بین می رود.
۱۲ کاری که باعث ایجاد مطالبات مشکوک الوصول میشود
اگر میخواهید مطالبات مشکوک الوصول ایجاد کنید، کار های زیر را انجام دهید
۱. بدون بررسی اهلیت مشتری به او تسهیلات پرداخت کنید.
۲. بدون بررسی استعلام های لازم، تسهیلات پرداخت کنید.
۳. با سفارش دوستان به افراد تسهیلات پرداخت کنید.
۴. به راحتی با کوچکترین فشار مدیران و بصورت دستوری تسهیلات پرداخت کنید.
۵. تسهیلات تکلیفی را صرفا بخاطر تکلیفی بودن، بدون بررسی های لازم و ضمانت های مکفی پرداخت کنید.
۶. مشتری و افراد ضامن او را اعتبار سنجی نکنید.
۷. نسبت به تسهیلات سررسید گذشته بی توجه باشید.
۸. تسهیلات معوق را پیگیری نکنید.
۹. تسهیلات معوق را دوباره تمدید کنید.
۱۰. با هدف اتمام خدمت در بانک یا تغییر شعبه، تسهیلات به سرفصل رفته را به روشهای غیر معمول از سرفصل خارج کنید.
۱۱. به مشتری که سابقه اعتباری نزد شما ندارد با پایین ترین وثایق مانند سفته تسهیلات بدهید.
۱۲. اجرای قرارداد امهال تسهیلات را پیگیری نکنید.